در گذشته تفاوت های بین قوم ها و نژادهای مختلف، مرزهای طبقاتی، آب و هوا، آئین، آداب و رسوم هر خطه از کشور تاثیر زیادی در طراحی و ایجاد فضای معماری داشته است.
این ویژگیها موجب پیدایش تفاوتهای شکلی متمایزی در الگوهای زندگی، فضای زیستی و ابنیه نیایشی و حتی سکونتگاهها شده است. اما در حال حاضر به خاطر تغییر شیوه زندگی، معماری فرصتی جهت تطبیق خود با فرهنگ یک مرز و بوم ندارد.
چند پرسش مهم :
آیا فضاهای شهری امروزی، پاسخگوی نیازهای شما میباشند؟
معماری در این فضاها را چگونه می بینید؟
آیا معماری امروزه همانندگذشته، به حیات خود ادامه می دهد یا دستخوش تحولات بنیادین شده است؟
همان طور که می دانید معماری بنیان بسیاری از زیرساخت هاست و می تواند وسیله ای به منظور سنجش آداب و رسوم و فرهنگ هر جامعه باشد.
خانه اولین عنصر معماری است
خانه اولین عنصر معماری است که همچون قلب تپنده زندگی در جامعه می باشد. فضایی که با توجه به فرهنگ یک خانواده، که آن نیز برگرفته از آداب و رسوم گذشته است، شکل میگیرد.
خانه ایی که خود نیز بیانگر معماری محلی و بومی آن منطقه است، بدون شک در برگیرنده پاسخ به نیازهای ساکنین آن نیز می باشد.
از دیگر عناصر معماری که معنا و مفهوم عمیقی را زنده می سازد،؛ باغ ایرانی است. روند طراحی باغ های ایرانی رابطه مستقیمی با آداب و رسوم و فرهنگ جامعه دارد. این مکان ها برای انسان، بهترین فضا جهت یافتن حس آرامش و ارتقای سلامت روحی و روانی است.
از این رو معماری بومی متشکل از عناصر هماهنگ با زمین، انتخاب صحیح شکل و رنگ آمیزی، نحوه پر و خالی بودن احجام، استفاده از مصالح بوم آور آن منطقه است.
همچنین این نوع معماری تحت تاثیر فرهنگ هر منطقه نیز می باشد و اکثر عوامل مرتبط به آداب و رسوم را مد نظر قرار داده است. معماری بومی طوری سازماندهی شده است که توسط مردم، نه برای مردم ایجاد شده است.
بنابراین هر قوم و نژادی از هر ملیتی، در معماری خاص خود از خطوط و فرمهایی استفاده کرده که نشات گرفته از زبان، آداب و رسوم محلی اش بوده است.
تا قرن نوزدهم این روند ادامه داشت اما در حال حاضر دستخوش تغییرات بنیادینی شده است.
بی توجهی به این اصل یکی از دلایل بی هویتی معماری در جامعه امروزی و سبب عقب ماندگی در شکل دهی فضای زیستی مطلوب شده است.
هر بنایی به عنوان جزئی از فرهنگ معماری است که برای تحقق بخشیدن افکار ذهنی از طریق فرم و شکل ارائه می شود.
شکلی که آداب و رسوم در آن تاثیرگذار بوده و می تواند به صورت آشکار و یا در دل طراحی پنهان باشد. مانند عناصر معماری ( مناره، ایوان و….) که قابل مشاهده است، اما گاهی اوقات از مفاهیم ایوان،مناره و … استفاده کرده و بصورت نهان در طراحی بهره می گیرد.
پس می توان نتیجه گرفت:
1- معماری با توجه به ویژگی های اقلیمی و فرهنگ هر جامعه که نشات گرفته از آداب و رسوم است معنا می یابد. وفاداری به فرهنگ و هنر درحوزه معماری نکته قابل توجهی است.
2- معماری تنها انتقال دهنده شکل نیست، بلکه معانی را نیز انتقال می دهد.
3- حفظ عوامل بنیادی مانند فرهنگ در یک اثر ساختمانی ساده، معماری را جان می بخشد و حس مکان در آن جریان پیدا میکند.
در نتیجه معماری ای که منطبق با فرهنگ و آداب و رسوم باشد، شکل و سازماندهی بسیار قوی را در سطح شهر پیدا می کند و سبب شکل دهی محیط های بنیادی و مفهومی می گردد.
منابع:
غلامعلی کریمی
الهام اندرودی
احمد دانایی نیا
دقیقا اداب و رسوم در معماری در همه جای ایران تاثیر گذار بوده است مثلا به دو استان یزد و خطه شمالی کشور بنگریم این موضوع کاملا هویداست
باززنده سازی هویت معماری ایرانی، تنها در ظاهر بناها نمی تواند بستر منسبی برای انتقال معانی باشد، آنطور که در شهرسازی امروز مشاهده می کنیم.این باززنده سازی باید در زیرساخت ها و مفاهیم جاری شود تا به قلب معماری رسوخ کند تا به این شکل بتوان معماری ای فاخر مبتنی بر ارزش های فرهنگی و سنتی را در شهر لمس کرد.