“بازطراحی واحد مسکونی در منطقه مرزداران توسط تیم معماری روشابوم“
یک بنای ساختمانی موجودی زنده است؛ از لحظه ی ساخت تا لحظه ی تخریب.
بستری برای شکل گیری خاطرات، زندگی جمعی، رشد و تعالی ساکنین آن می باشد؛
همچون کودکی که به دنیا می آید، رشد می کند، خاطره می سازد و تغییر می کند، یک بنا نیز همه ی این مراحل را در طول حیات خود می گذراند.
در لحظه ی آغازین که همه اجزای آن تازه و نو هستند تا زمانی که به میانسالی می رسد و نیاز به تغییراتی برای بهبود وضعیت موجود خود دارد و در دوران کهنسالی نیاز به مرمت و تغییرات فیزیکی بنیادین پیدا می کند.
نمود این تغییرات در دوره ی میانسالی یک بنا امروزه با عنوان بازسازی بنا شناخته می شود؛
بازسازی پوسته ای
آنچه که به عنوان بازسازی در جامعه نمود پیدا کرده است غالبا در دست گروهی قرار دارد که شناخت عمیقی نسبت به مفاهیم معماری و ساختمان ندارند و بیشترین عملکرد آنان درظاهرسازی و تغییرات سطحی پوسته ی فضاهای داخلی می باشد.
با توجه به موارد ذکرشده هر بنایی به عنوان موجودی زنده و دارای روح شناخته می شود که تاثیرات بسیار مهمی بر روان کاربران آن دارد و کنترل روند تاثیر این اثرات نیاز به هوشمندی و دقت بیشتری در طرح ریزی و انتخاب مصالح دارد.
بدین منظور می توان گفت که عبارت بازطراحی در این مورد کارکرد بیشتری دارد؛ زیرا بازسازی را می توان به دوباره ساختن تعبیرکرد اما بازطراحی پروسه ای بر مبنای مفاهیم طراحی ، علمی و روانشناختی می باشد که می تواند آثاری همه جانبه را در فضا بگذارد.
اهمیت ابعاد روانشناختی فضا
در واقع یکی از مهم ترین تفاوت های بازطراحی و بازسازی در نظرگرفتن ابعاد روانی و زیباشناسانه فضا در کنار بعد فیزیکی آن می باشد.
برای درک بهتر موضوع یک واحد مسکونی قدیمی را که به لحاظ شکل ظاهری فرسوده شده است را در نظر بگیرید؛
شخصی که قرار است عملیات بهسازی آن را انجام دهد می تواند دو رویکرد متفاوت را اتخاذ کند:
- همچون اکثریت جامعه به صورت روتین عملیات تغییر کفسازی، کابینت، کاشیکاری و نقاشی را انجام دهد.
- در ابتدا نسبت به طراحی و حس معماری فضا با مهندسان و معماران مشورت های لازم را انجام دهد و سپس عملیات اجرایی را شروع کند.
نتیجه هر دو مورد ذکر شده نسبت به وضعیت اولیه ی واحد بهتر می باشد اما کیفیت و اثر مورد دوم ماندگاری بیشتری بر ذهن و عملکرد ساکنین آن می گذارد.
یکی از نگرانی های کارفرماها نسبت به مورد دوم افزایش هزینه ها می باشد در صورتی که اگرکمی بیشتر هزینه شود بعدها نیز درصورت نیاز به فروش جذابیت بیشتری نسبت به واحدهای مشابه خواهند داشت.
طراحی فضاها بر اساس مبلمان، فرم پلان، عملکرد( جداسازی فضاها عمومی و خصوصی، بازنشدن مستقیم درب فضاها به فضای عمومی و…) و میزان استفاده ای که از بخش های مختلف آن می شود در کنار تغییرات و بهبود وضعیت پوسته ی آن از اصولی است که می بایست در هر پروژه ای در نظر گرفته شود.
بازاری پویا و جذاب
چنین رویکردی اگر همه گیر شود و فعالان این عرصه با این روند واحد های قدیمی را بازطراحی کنند رقابتی پویا و مثبت درسطح ساخت و ساز شکل می گیرد.
متعاقبا خریداران و استفاده کنندگان نیز ادراک مناسب تری نسبت به موضوع پیدا می کنند و بهبود کیفیت سلایق آنان در توسعه این فن می تواند بسیار تاثیرگذار باشد.
در کل این روند یک ساختار دوجانبه و رفت و برگشتی بین کاربر و کارفرما دارد؛ هرچه شناخت و خواسته ی آن ها برمبنای اصول علمی و روانشناختی فضا باشد تاثیرات همه جانبه و موثرتری را نیز بر این بخش از جامعه می گذارد.
نگارنده :مهندس مصطفی سلطانمحمدی
زنده بودن ساختمان بسیار خوب و مفید است
بسیار عالی
سپاس